روح و ریحان

عمری که می گذرد...

نمیدونم قراره چند سال زنده باشم و زندگی کنم.
عمری که رفته رو اینجا ثبت میکنم. چند سال بعد یه نگاه می ندازم به ماه ها و روزایی که پشت سر گذاشتم و خلاصه شو با عنوان روح و ریحان برای همیشه ماندگار میکنم... برای وقتی که تو این دنیا نیستم.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

جمعه ها

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۲۲ ب.ظ
جمعه که میشد ده تا تسبیح با رنگای مختلف میاورد
بعد شروع میکرد با هر کدومشون صلواتای صدتایی میفرستاد که سر جمع بشه هزارتا صلوات

گفتم خب مرد حسابی با یه تسبیح هم میتونی هزارتا ذکر بگی
میگفت نه نمیشه قاطی میکنم، این تسبیحا رو میبینی؟ این یکی رو از مشهد واسم آوردن، اون یکی رو خودم از قم خریدم
همشون برام حس و حال ویژه ای دارن

از تسیج سیاه شروع میکرد و میگفت این دور صلوات به نیت آمرزش گناهامه، گناهایی که قلبمو تیره کرده
بعد عقیق سرخ و سبز و سفید و ...
 
آخرش تسبیح آبی رو دست میگرفت و میگفت دلم میخواد مثل آب زلال باشم...
 
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۶
روح و ریحان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی