جمعه که میشد ده تا تسبیح با رنگای مختلف میاورد
بعد شروع میکرد با هر کدومشون صلواتای صدتایی میفرستاد که سر جمع بشه هزارتا صلوات
گفتم خب مرد حسابی با یه تسبیح هم میتونی هزارتا ذکر بگی
میگفت نه نمیشه قاطی میکنم، این تسبیحا رو میبینی؟ این یکی رو از مشهد واسم آوردن، اون یکی رو خودم از قم خریدم
همشون برام حس و حال ویژه ای دارن
از تسیج سیاه شروع میکرد و میگفت این دور صلوات به نیت آمرزش گناهامه، گناهایی که قلبمو تیره کرده
بعد عقیق سرخ و سبز و سفید و ...
آخرش تسبیح آبی رو دست میگرفت و میگفت دلم میخواد مثل آب زلال باشم...
بعد شروع میکرد با هر کدومشون صلواتای صدتایی میفرستاد که سر جمع بشه هزارتا صلوات
گفتم خب مرد حسابی با یه تسبیح هم میتونی هزارتا ذکر بگی
میگفت نه نمیشه قاطی میکنم، این تسبیحا رو میبینی؟ این یکی رو از مشهد واسم آوردن، اون یکی رو خودم از قم خریدم
همشون برام حس و حال ویژه ای دارن
از تسیج سیاه شروع میکرد و میگفت این دور صلوات به نیت آمرزش گناهامه، گناهایی که قلبمو تیره کرده
بعد عقیق سرخ و سبز و سفید و ...
آخرش تسبیح آبی رو دست میگرفت و میگفت دلم میخواد مثل آب زلال باشم...