روح و ریحان

عمری که می گذرد...

نمیدونم قراره چند سال زنده باشم و زندگی کنم.
عمری که رفته رو اینجا ثبت میکنم. چند سال بعد یه نگاه می ندازم به ماه ها و روزایی که پشت سر گذاشتم و خلاصه شو با عنوان روح و ریحان برای همیشه ماندگار میکنم... برای وقتی که تو این دنیا نیستم.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

بهترین چیز برای زن و تناقض

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۴۵ ب.ظ
با خودم گفتم اصلا چه دلیلی داره برم تو دسته جات عزاداری امام حسین شرکت کنم و وایستم و به صف های سینه زنان و زنجیر زنان و... نگاه کنم
مگه مادر همین حسین (ع) نگفته بهترین چیز برای زن اینه نه نامحرمی او را ببیند و نه او نامحرمی را ببیند
خب اگه هدف اظهار حزن و اندوهه تو خونه پای تلویزیون و کتاب هم میشه حق مطلب رو ادا کرد

صدای طبل و نوحه از خیابون به گوش میرسید و من فقط به باز کردن پنجره اکتفا کردم و لحظه ای کوتاه به تماشای شکوه مراسم مولا امام حسین (ع) ایستادم.

نه... باید برم و تو این مراسم شرکت کنم تا من هم قطره ای باشم برای تشکیل این شکوه و عظمت.

دوباره یاد گفته ی حضرت فاطمه (س) افتادم.
گفتم این همه خانم با آرایش و حجاب بد، کی نگاهش به من میفته که چادر سرمه.
گفتم مگه زینب (س) چهل منزل در اسارت و پای پیاده در برابر نگاه نامحرم نبود؟
برای همدردی با زینب (س) هم که شده باید برم.

مادر به خونه آمد و برام آش نذری آورد. با خودم گفتم این روزی منه. شاید تو اون جمعیت کسایی بودن که این کاسه کوچیک آش نصیبشون نشد اما من با وجود اینکه تو خونه بودم غذای آقا قسمتم شد.

نرفتم.

نشستم پای سخنرانی تلویزیون... سخنران داشت از خطبه حضرت زینب تو مجلس یزید و شام حرف میزد
آخر سخنرانی که میخواست گریزی بزنه نوحه و ذکر مصیبت گفت:
حضرت زینب با لباس مندرس تو مجلس یزید حاضر شد... ادامه نباید داد... همین یک جمله دل آدم را باید به درد بیاره... زینبی که پیش ازین کسی او را ندیده بود
زینبی که وقتی از خانه خارج میشد هفت نفر از محارمش دورش حلقه میزدن تا مبادا کسی حجم بدنش را ببیند.

اینارو که شنیدم دلم قرص شد.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۲
روح و ریحان ...

نظرات  (۲)

۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۰ زهرا دلآرام
زینبی که وقتی از خانه خارج میشد هفت نفر از محارمش دورش حلقه میزدن تا مبادا کسی حجم بدنش را ببیند.
این یعنی چی؟! به چه دلیل مثلا؟
البته حضرت زینب عزیز دل منن اما...
پاسخ:
وقتایی که به بنا به ضرورت میخواستن از خونه خارج بشن مثلا برای زیارت قبر حضرت رسول (ص) برادران و پدرشون ایشون را همراهی میکردن.
حتی بنا به روایتی بعد از واقعه عاشورا یکی از همسایه هاش گفت من پیش از این نمیدونستم که علی (ع) دختر بزرگ داره
۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۵ زهرا دلآرام
اخه چرانمیدونسته که دختر بزرگ داره؟ یعنی چی ؟یعنی یه دختر محکوم به اینه که کسی نبینتش وکسی حتی ندونه که وجودداره نفس میکشه؟
من کاملا اعتقاددارم به ایشون اما برام قابل درک نیست این چیزا
اگه اینجوری باید باشه یه خانوم اصلا خداچرا خانومارو افریده؟یه دفعه فقط مردارو خلق میکرد دیگه
پاسخ:
ایشون به پیروی از مادرشون سعی میکردن به مراتب بالای تقوا خودشونو نزدیک کنن چرا که بطبع الگوی دیگران بودن.
حتما اون داستان که مرد نابینایی وارد خونه حضرت فاطمه شد و ایشون هم چادر سر کردن شنیدین، با اینکه اون مرد نمیدید با این حال خانم حجابو رعایت کردن با این استدلال که گرچه منو نمیبینه اما بوی بدن منو استشمام میکنه.

این چیزا شاید برای ما قابل درک نباشه. البته اینو هم بگم سیره زندگی اون بزرگواران رو با شرایط و زمونه حاضر مقایسه نکن.

یه چیز دیگه اینکه: به این صورت نبود که حضرت زهرا و یا حضرت زینب تمام عمرشون خونه نشین بودن و فعالیت مفید نداشتن.به علاوه اینکه در مواقع ضروری در اجتماع حاضر میشدن.
نمونه بارزش خواندن خطبه فدک توسط حضرت زهرا تو اجتماع مردم مدینه و خطبه هایی که حضرت زینب تو مجلس یزید و... ایراد کردن.

نمیدونم توجیه شدین یا نه. بازم اگه سوال بود بپرسین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی