هر چه میخواهیم طلب کنیم که صاحب خانه بسی کریم است میهمان نواز...
از کریم چه انتظاری غیر از این میرود که اجابت کند خواهشی که از او می شود...
«پناه»
میبرم «به خدا»،
از عـیبی که
تو یه مراسمی بودم دو تا خانم داشتن با هم صحبت میکردن و من هم ناخوداگاه صحبتهاشونو می شنیدم
میگفت آدما نباید تو محیط هایی قرار بگیرن که تاثیر بدی تو روحیه و افکارشون داشته باشه. من اصلا از جو آرایشگاه ها خوشم نمیاد اگه هم بخوام ابرومو بردارم و صورتمو بند بندازم خواهرم اینکارو برام انجام میدهجو آرایشگاه های زنانه خیلی بده، بحث هایی که اونجا صورت میگیره
همه ی آدما تحت تاثیر محیط هستند و افکارشون بر این اساس شکل میگیره پس بهتره تو هر محیطی قرار نگیریم.
از بین این همه آرایشگاهی که تو شهرمون وجود داره من آرایشگاهی رو انتخاب کردم که مسافت نسبتا دوری داره با این حال سه مسیر تاکسی سوار میشم تا فقط به اون آرایشگاه برم.
یکی از دوستام معرفی کرد
نه اینکه از لحاظ حرفه ای کارشون خیلی خوب باشه
فقط به این دلیل که جو جاکم بر اونجا مثل آرایشگاه های دیگه نیست...
کسایی که اونجا کار میکنن آدمایی مومن و مقیدی هستند
اهل جلوه گری نیستند و تو محیط بیرون از آرایشگاه با پوشش خیلی مناسب ظاهر میشن بر خلاف اینکه اکثر (نه همه) آرایشگرها خیلی جلف میگردن...
دیشب که شب میلاد حضرت ماه بنی هاشم را پشت سر میگذاشتیم شبکه دو به اصطلاح عیدانه ای ترتیب دادن و به مبارکی این روز دو مهمان از بازیگران سینما و تلویزیون دعوت کردن.
سوالات کلیشه ای توسط مجری پرسیده میشد و میهمانان گرامی با همون کلیشه های همیشگی جواب میدادن.
چه فیلم هایی بازی کردین؟
چه حسی داشتین؟
کارش راحت بود؟
متفاوت بود؟
نقش تون منفی بود یا مثبت؟
...
آخه به ملت چه ربطی داره؟ که وقت با ارزششونو باید پای این سوالا و جوابای بیهوده تلف کنن.
اگه عیده به نوعی این شادی رو در دل همه به وجود بیارین. مثل کاری که احسان علیخوانی میکنه... صحنه بازگشت یه پدر زندانی به آغوش خانواده... صحنه اشک شوق یه هموطن و ...
خب که چی آخه از بازیگران دعوت میکنید...
از طرف می پرسه بازی تو فلان فیلم دفاع مقدس چه تاثیری روی شما داشت؟
اصلا لازم به جواب دادن نیست. وضعیت ظاهری همون بازیگر گویای تحولات درونیش هست... چه حاجت به بیان است...
بلاخره یه قالب انتخاب کردم.
قالب راز و رنگارنگ و مدارو الهام هم قشنگ بودن دنبال یه چیز ساده بودم با زمینه سفید.واسه همین برف رو انتخاب کردم.
یه کار دیگه ای هم باید بکنم سردر اینجا با خط درشت بنویسم نظرات تبلیغی تایید نمی گردد.
امروز اصلا حال نوشتم ندارم با این حال برای اینکه از فکر پایان نامه بیام بیرون خودمو دارم به هر طریقی سرگرم میکنم.
انتخاب همیشه مقوله ی سختیه مخصوصا تو زمینه ازدواج. از ظاهر آدما نمیشه پی به باطنشون برد.
ولی آخرش همونی میشه که خدا انتخاب کرد...